مهرداد مامانمهرداد مامان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

pesare maman

خاطرت زایمان

1392/3/19 16:21
نویسنده : mitra
139 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم اومدنت خیلی اتفاقی بود اصلا فکرشو هم نمیکردم که اینقد زود بیای پیشم

11 دی ماه بود و من و بابات  اتاق تو رو چیدیم ،نمیدونم همه چی پیش میرفت انگار.بابا خسته از سر کار اومد گفت بریم اتاق بچه رو بچنیم .خلاصه اتاقتو با ،بابا چیدیم.روز بعدشم گارگر داشتم که بیاد خونرو حسابی تمیز خونه هم تمیز شدو برا اومدن تو آمادهقلب

طبق معمول هر هفته مامانی باید میرفت دکتر برا چک آپ هفتگی. روز 12 دی بود من و بابا رفتیم دکتر اتفاقا همون عصر با،بابا کلاس زایمان هم رفتم آخه مامان تصمیم داشت تورو طبیعی به دنیا بیاره

خلاصه برات بگم عزیزم وقتی خانم دکتر صدای قلبتو گوش کرد گفت ضربان بالاس و باید نوار قلب بگیری منم خیلی نگرانت شدم وبا،بابا رفتیم یه کیک و شیر موز خوردم برگشتیم نوار قلب گرفتم .ضربانت خیلی بالا بود به 190 هم میرسید داشتم میمردم از ترس نگران قلب کوچیکت بودم.خانم دکتر وقتی نتیجه رو دید گفت باید بستری بشی اگه تا فردا ضربان طبیعی نشد سزارینت میکنم وایییی اصلا باورم نمیشد داری میای پیشمون. وقتی به بابابت گفتم کلی خوشحال شد.از طرفی خوشحال بودیم از طرفیم نگران

خانم دکتر نامه رو دادو منو بابایی رفتیم بیمارستان ارجمند

همه خاله ها اومدنو کلا بیمارستانو بهم ریختیم با خنده هامون همه کلی ذوق داشتن .شبم خاله زری پیشم بود تا صبح بیدار بودیم

خلاصه مامان تا صبح هر چی نوار قلب گرفتن هیچ تغییری نکرد هیچ بدترم شد

از صبح ساعت 6 دیگه تکوناتم کم شد

خیلی نگرانت بودم استرس عمل از یک طرف، نگرانیه سلامتی تو بیشتر داغونم میکرد آخه خیلی زود بود تازه 37 هفته و 1 روزت بود.ولی دکتر میگفت مشکلی نیست

خانم دکتر گفت ساعت 5 عملت میکنم.تقریبا آماده شده بودم که خانم پرستار اومد گفت دکتر گفته آخر شب بعد از مطب میاد.واییییییییی بازم باید صبر میکرد خیلی میترسیدم ولی اصلا به روی خودم نمی وردم

بلاخره ساعت 10:30 پرستار اومد گفت دکتر اومده لباس اتاق عملو بپوش.ترس همه وجودمو گرفته بود خیلی استرس داشتم رفتم تو بغل بابایی و زدم زیر گریه

بلاخره عزیز دلم ساعت 11:15 روز 13 دی ماه با وزن 3 کیلو وقد 50  پا به این دنیا گزاشتیو زندگیه منو بابا رو شیرین تر کردی

اینم عکست وقتی از اتاق عمل اوردنت بیرون

 

 

اینم عصر روز بعد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به pesare maman می باشد