پسرم اولین عروسیشو رفته :*
سلام گل پسرم.نوشته های مامان همش با تاخیره
شنبه هفته پیش یعنی 26 مرداد عروسی میلاد دوست بابایی بود و تو اولین عروسیو با مامان بابات اومدی البته عروسی خاله مینو هم تو دلم بودیو همش تکون تکون میخوردیو برا خودت میرقصیدی
خلاصه شب رفتیم عروسی و تو تالار یکمی مامانو اذیت کردی چون هم شلوغ بود هو گرم و تو حسابی خسته شده بودی بلاخره مامان تو رو برد تو نمازخونه و شیر خودی همون جا خواب رفتی.شبم برا باغ بابا اصرار داشت شما نیاین که مهرداد اذیت نشه ولی مامان اصرار کرد وبالاخره رفتیم باغ.اونجا تورو گذاشتیم تو کالسکه و تو حسابی حال کردی،رقص نورو رقصارو نگاه میکردی حال میکردی تا اینکه خواب رفتی فدات شم.خلاصه ساعتای 3 بود اومدیم خونه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی